روزها میگذرد

روزها میگذرد ثانیه ها و ساعتها به دنبال هم
من زره ای از این زندگی را در دستانم ندارم
اگر امدی خوش امدی از زندگی برایم بگو
میگویند زندگی را هر روز میفروشیم !
راست میگویند ؟؟؟
خریدارش کیست ؟؟؟
چگونه میفروشند زندگی را
میخواهم زره ای زندگی بخرم
ولی در گنجه ی ارزوهایم پنهانش خواهم داشت

خوابم میاد این چه وضیه یعنی که چی خسته بیدم اخه کی ابتکار زد مدرسه از ساعت۸ صبح
وا شه!!!!