وقتی تنهایی به تنهاییت عادت میکنی بدون اینکه روحت هم خبردار شه

همچین اروم و بی سر صدا تمام وجود و زندگیت رو میگیره که خودت هم باورت نمی شه

انقدر ضریف ولی پر قدرت که حتی اگر کسی به زور هم بخواد ازت جداش کنه یا پا توی حریم تنهاییت بگذاره نمی تونه

فکر میکنی تنها نیستی ولی وقتی خوب به دور و برت نگاه میکنی میبینی که به خودت نمیتونی دروغ بگی

وقتی بغض گلوت رو میگیره و تکیه گاهی به جز دستهات نداری

وقتی تو غربت لحظه های گریه نگاهت جایی به جز چشمات نداره

وقتی داری اروم ولی با تمام عظمت وجودت خرد میشی

میبینه که تنهایی به چه عظمت و سنگینیی تکیه به ساحل وجودت زده

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد